امام علی (ع):

هرگاه قائم ما قیام کند، کینه توزی از دلهای همه مردم رخت بر می بندد و چهارپایان رام می گردند، تا آنجا که زنی از عراق تا شام مسیر را می پیماید

در حالی که هیچ درنده ای او را نمی آزارد و او نیز از هیچ درنده ای نمی ترسد.

جمعه نزدیک است آیا ؟

جمعه ها می آید اما ........ من به جای انتظارش .........

در پناه بی پناهی ....... روزها طی کرده ام وای.....

به اعتقاد من هر روز را که بی انتظار سپری کنیم

در روزمره گی گرفتار شده ایم

به مرگ آرزوهایمان رسیده ایم

بی مقصد و مقصود به کجا برویم ؟

اصلاً برای چه هستیم که بخواهیم برویم ؟

لا اقل خودمان را بشناسیم

نه برای آسایش بهتر ؛ که آرامشی بیشتر . 

ما هنوز در نقطه شروع هم نیستیم

حداقل شروع کنیم تا در مسیر قرار بگیریم

با یک عبور !

از هر کجا که شما موافقید

خودتان بگویید تا همان را تا یک هفته عملا انجام دهیم

یاحق

یوسف کنعانی من

 

 

راستی تو هم دوست داری کنعان نباشی نه؟! دلت می خواهد اگر به آخر عمرت رسیدی و پشت سرت را نگاه کردی آه حسرت نکشی ؟! فکرمی کنی ، احتیاج به یک دستاویز و زنجیر محکم داری که وقتی سر دو راهی گیر کردی راه درست را نشانت بدهد و از این سردرگمی نجاتت بدهد؟

هر روز به سراغ یک علم جدید ، یک هنر جدید و یک حرفه جدید می روی تا احساس کنی بالاخره به گمشده ات دست پیدا کردی و ارضا شدی . اما می بینی که نمی شود و هر روز تشنگی و سردرگمی ات بیشتر می شود.

خوب ، حال که روبرویش نشسته ای از خودش بخواه . سرت را بلند کن ! ببین که چه مهربانانه نگاهت می کند . قلبت را از هر زنگاری صاف و پاک کن ، آن را کف دستانت بگذار و تقدیمش کن!

آرامشت را از او بخواه ، از همان زیبای نهانی دل ! او که هیچ وقت تنهایت نگذاشت . تا اینجا تو بودی ؛ بگذار از این جا به بعد او برایت حرف بزند. او که به هر دری که بزنی آخرش مجبوری به طرفش باز گردی . خودش هم می گوید: ای پسر نوح! همه چیز را برای تو خلق کردم اما تو مال خود منی.

از من گریزان به کجا؟! آهوی رمیده دلت هوای مرا دارد؛ نترس !

به طرفم بیا تنهایت نمی گذارم.

       امام صادق (ع) فرموده اند :

 « ... هنگامي که فشارها و شکنجه ها بر بني اسرائيل طول کشيد ، چهل صبح به درگاه خداوند ضجه و گريه کردند . خداوند به موسي و هارون وحي فرمود که آنها را از شر فرعون خلاص نمايند. پس صد و هفتاد سال را از آنها برداشت . ( به آنها بخشيد ) راوي گويد : 

سپس امام صادق (ع) فرمودند :

« هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عنا فاما اذ لم تکونوا فان الامر ينتهي الي منتهاه »

همچنين شما اگر انجام دهيد ، هر آينه خداوند بر ما فرج خواهد داد. ولي اگر چنين نباشيد ، البته اين امر تا آخرين مرحله را طي خواهد کرد .                                                                             

راه ... طولانی است ...

غربال شدن در آزمون الهی 

امام صادق (ع) در روایتی به سُدیر داستان نوح را یاد آور می شوند که:

    « او نهصد سال مردم را به توحید دعوت نمود. اما عده کثیری از قومش به گمراهی و سرکشی پرداختند و نوح (ع) از خدا برای آنان طلب عقوبت و عذاب نمود. اما خداوند به او امر فرمود: آنان بندگان منند، می خواهم حجت را بر آنان تمام کنم تو نیز تلاشت را بکن. این هفت دانه خرما را بکار، زمانی که روئید و بزرگ شد و بار داد به مومنین قومت وعده فرج بده که فرج ما خواهد رسید. و نوح (ع) به امر خدا دانه ها را کاشت، آنها درختان تنومندی شدند و میوه بر آنان آشکار شد. پیروان نوح (ع) منتظر وعده الهی شدند. اما فرمانی تازه از سوی خداوند رسید که:

ای نوح! ای نوح دانه های این خرما را برگیر و دوباره بکار و در هدایت قومت افزونتر بکوش.

با بیان این خبر برای مردم- که فرج آنها به تعویق افتاده- سیصد نفر از یاران حضرت نوح (ع)در دین خود تردید کردند و دست از او برداشته و گمراه شدند.

بار دیگر درختان، تنومند شدند و میوه آنها آشکار گشت؛ اما دوباره فرمان الهی صادر شد که فرج به تعویق افتاده است. نوح (ع) باید کار گذشته را تکرار می کرد و به هدایت قومش می پرداخت. این کار هفت بار تکرار شد و در هر بار عده ای از یاران حضرت نوح (ع) در امر دین خود تردید کرده دست از نوح برداشتند و گمراه شدند. تا اینکه سر انجام هفتاد نفر از یاران خالص و مومن باقی ماندند و در این زمان خداوند به حضرت نوح (ع) فرمود:

« ای نوح! اگر در نخستین بار عذاب را نازل می کردم کافران قومت نابود می شدند اما دروغگویان قومت باقی می ماندند و در این زمان من به وعده خویش عمل نکرده بودم. من وعده داده بودم که برای مومنان قومت فرج می رسانم و آنان را نجات می دهم و هم اکنون در کنار تو هستند. مومنانی که توحیدشان پاک و خالص است و به ریسمان محکم پیامبری تو چنگ زده اند. اینک دین آنها را مکنت و قدرت می دهم و ترسشان را به آسایش و امنیت بدل می کنم تا آنجا که با از میان رفتن شک و تردید از دلهایشان، عبادت را خالص و پاک، فقط برای من بجای آورند. »

اینک دوستان و محبان امام زمان (عج) در ورطه آزمایش الهی هستند.

در دورانی بسیار حساس که نباید ذره ای تردید در دین خدا به دل راه دهند.

در دورانی هستند که آماج تیر دشمنان و گمراهان قرار گرفته اند

و باید در این زمان به صاحب این زمان متوسل باشند

 و لحظه ای از یاد او در رفتار و گفتار، غافل نشوند

تا هرگز تیر سمی شک و تردید بر قلوبشان ننشیند و آنها را گمراه نسازد.

آسمانی باش

تا آسمان

 

راستی چرا برخی تصور می کنند فقط با گرم کردن بازار بازی های کامپیوتری، هنر پیشه های سینما و قهرمانان فوتبال و

 حتی گاهی جنجال های سیاسی، می توان نوجوانان وجوانان را سر حال و شاداب نگه داشت؟

هیچ پرسیده ایم چرا وقتی

اینها همه در چشم یک جوان رنگ می بازد و واقعیت حیات و زندگی خود را عریان می نمایاند؛ قلب ها گرفته و سینه ها

تاریک می شوند و خون تنهایی و یأس در رگ ها جاری می گردد؟!

قلب جوان در انتظار آرمان بزرگی است که او را تا آسمان، تا ابدیت، تا پیش خدا بالا می برد،

چیزی که برایش می توان از همه نمره های بیست گذشت.

کاش آن معلم بزرگ نگاهی هر چند گذرا بکند.

کاش این همه قلم، این همه قلم مو و صاحب اینهمه عمر خداداده قدری هم بر گِرد « خانه دوست »به گردش در آید

تا دراین برهوت معرفت بهره ای از استعدادی را که خداوند به آنها عطا کرده، صَرف مردی کنند که

در همه شب های پربرکت رمضان و قدر، ریز و درشت حیات و مماتشان را از او می طلبند؛ باقی با خودشان.

از همین امروز ...

 پیامبر(ص):

 امت من در دوران مهدی (ع) چنان متنعّم شود که بسان آن بهره وری را (در تمام زمانها) ندیده باشد. آسمان پیوسته باران (رحمت) خود را بر ایشان فرو می فرستد و زمین چیزی از روییدنی اش باقی نمی ماند مگر آن که برویاند. ثروت در آن روز بر روی هم انباشته می شود. (چون) مردی به پا خیزد و بگوید: ای مهدی بر من عطا فرما. گوید: بگیر.

تا به حال شده وقتی می خواهی کاری را انجام بدهی بگویی حالا زوده

ازفردا شروع می کنم

امروز همون فردایی که در انتظارش هستی

چون کارایی که قراره از فردا شروع بشه ،

احتمالاً حالا حالاها شروع نمی شن .

پس روزاتو رو با فرداهای نیامده به بطالت نگذرون .

وقتی روزی یک ساعت  شایدم بیشتر رو تو اینترنت می گذرونی ،

چه اشکالی داره  ۵ دقیقه هم دعای عهد بخونی و با امام زمانت تجدید پیمان کنی .

دعای همراه صلوات به اجابت نزدیکتر است

بعد از هر صلوات فرج او را هم از خدا بخواه

"اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم"

در این زمانه اگر هنوز لحظاتی وجود که به یاد او می افتی خدا را از این بابت شکر کن .

 

رد پای معرفت

امام زمان (ع):

پس هر یک از شما باید کاری بکند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک می کند، و از آنچه که خوشایند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند، زیرا فرمان و امر ما ناگهان فرا می رسد، در هنگامیکه توبه و بازگشت برای او سودی ندارد، و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمی بخشد.

 

تا به حال شده تصمیمی بگیری و آنرا عملی کنی؟

حرفی بزنی وتا آخر روی حرفت بمانی؟

قولی بدهی و زیر آن نزنی؟

اینبار می خوام یک پیشنهاد بدم

هر کدوم که از دستت براومد رو انجام بده

البته به خودت قول بده که انجام بدی

1-     قرائت دعاء عهد بعد از هر نماز صبح

2-   زيارت آل ياسين عليهم السلام

3-   زيارت سلام الله الکامل...

4-   دعاء اللهم ارزقنا توفيق الطاعه و ...

5-   ختم قرآن در 40 روز به نيابت آن حضرت

6-   مقيد بودن به خواندن نماز اول وقت

7-   نيابت هر روزه از امام زمان (ع) در يک عمل مستحب مانند: نماز شب، نوافل، کمک به فقرا و ...

8-   دعاي خالصانه در قنوت و تعقيبات نماز براي فرج و تعجيل ظهور آن حضرت (ع)

9-   دعا براي سلامتي و فرج امام زمان (ع) در پايان هر سفره

10-   انجام حداقل يک عمل اخلاقي خوب در هر روز

11-   ترک حداقل يک عادت اخلاقي بد در هر روز

12- خواندن يک کتاب پيرامون امام عصر (ع) در 40 روز

13- خواندن يک حديث درباره حضرت و سعي در حفظ آن

14- حداقل صحبت با يک نفر در هر روز راجع به حضرت

15- انجام حداقل يک کار خير (کمک به مومنين) در هر روز به نيابت امام عصر(ع)

16-دادن صدقه در هر روز براي سلامتي حضرت

17-قرائت روزي صد صلوات براي سلامتي حضرت

18-اقامه 2 رکعت نماز در هر روز براي سلامتي حضرت

19- مراجعه قلبي و توسل به آن امام همام در هر روز و در هر مشکل

20- مراقبت از چشم و گوش و زبان و داشتن روابط خوب با دوستان و ... و نيز محزون ننمودن آن بزرگوار با اعمال ناشايست خود

 

 

 

 

قال المهديُ عليه السُّلام :

فإنّا يحيطُ عِلمُنا بِأنبائکُم ... و معرفَتُنا بِالزُّلَلِ الّذي أصابَکُم مُذ جَنَحَ کثيرُ مِنکُم إلي ما کانَ السَّلَفُ الصّالِح عَنهُ شاسِعاََ و نَبَذوا العَهدَ المَأخُوذ مِنهُم وَراء ظُهُورهُم کَأَنَّهُم لا يَعلَمونَ.

ما از وضعيت شما آگاهيم.از لغزش هايتان باخبريم ، همان لغزش هايي که پيشينيان صالح مرتکب نمي شدند و شما بدان ها روي آورده ايد! از عهد شکني و زير پا نهادن پيمانتان مطلعيم! و از پشت سر انداختن قول و تعهدتان آگاهيم .

آماده می شویم

از همین الآن خودمان را آماده کنیم



راه درازی را در پیش داریم
فردا دیر است ... خیلی دیر ...
مگر چند روز دیگر زنده ایم !!!
همین را هم نمی دانیم
پس چرا کار هر روزمان را به فردا می اندازیم
تا به حال در شبهای تنهایی ات بیدار بوده ای
تا ببینی چه صفایی دارد ...
ساده در خلوت تنهایی شب با خدا باز به نجوا برخیز
و سفر کن به همانجا که خدا می خواهد
زیباترین آرزوهایت را با او در میان گذار
یک قول هم بده
بیا از همین لحظه یکی از گناهانمان را ترک کنیم
باور کن سخت نیست
انتخاب با شما
کدام گناه را هر روز مرتکب می شویم ؟
شما بگویید تا آنرا به صورت قسم نامه ای درآوریم و بر لوح دلمان آویزان کنیم
با هم سعی کنیم دیگر آنرا انجام ندهیم
شاید اینگونه بتوانیم
آماده ی پذیرایی از مهمانی دیگر باشیم
یادت است گفته بودیم ادب آداب دارد
حالا وقتش است که آداب پذیرایی را بیاموزیم ..

در محضر امامان

 
حدیث شریف :
الإمام الصادق عليه السلام :نَفَس المَهموم لَنا المغتَمّ لظلمنا تسبيح ، و هَمّه لَأمرنا عبادة . کسي که براي ما نگران باشد و به خاطر ستمي که بر ما رود غمگين ،
نفس کشيدنش تسبيح است و غمخواريش براي ما عبادت
 .

تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که ...

اگر شما آن روزها که به مدرسه می رفتید کمی دیر به منزل می رسیدید ؛

مادرتان چه هراسناک بیرون می آمد ...

به هر طرف می رفت ... تلفن می زد ...

به مدرسه می رفت و از مدیر و ناظم سراغتان را می گرفت ...

شما گمشده ی مادرتان بودید .

گمشده ی شما کیست ؟ کجاست ؟

چند بار سراغش را از خدایتان گرفته اید ؟

در فراقش گریسته اید ؟
و در جستجویش برآمده اید ؟

اصلاً از وظایفتان آگاه هستید ؟

هر بار که به سراغمان بیایید سعی می کنیم

به یکی از این مباحث بپردازیم .

 

بیا تا بگویم

 بیا... تا بخوانم...

شاهراه حلقه ی پندار ، تو   

آرزوی مکتب دیدار ، تو  

منتظر تا گو رسید آن یار ، من

مشتعل بر تیره و بر تار ، تو

سایبان محشر احضار ، تو

شافع انسان بدکردار ، تو

ایستاده تا بیاید یار ، من

صبحگاه قصه ی انکار ، تو

ادب آداب دارد

ادب ـ آداب ...

چه جمله زیبایی ... من دیروز وقتی داشتم رسم الخط استاد امیرخانی را ورق میزدم

این جمله رادیدم . شاید صدها بار با خودم تکرار می کردم

اما تا  همین دیشب به عمق این جمله نیندیشیده بودم

حتی ادب هم آداب خاصی دارد

فکر کنیم ادبیات حضور چگونه است ؟

نظرات خود را بیان کنید

غریب تنهایی

هجرانی ...            

نگاه کرده ام از روزن شکیبایی                                   تمام عمر براهت چه وقت می آیی

تمام پنجره ها بیتو مات مانده بیا                                  بیا که با تو شود کوچه ها تماشایی

به کوچه هاچه غریبانه چشم دوخته ام                           ز پشت پنجره های غریب تنهایی

بگو که سمت نگاهت کدام آفاق است                             تویی که سمت نگاه تمام دلهایی

کجاست کشتی چشمت که لنگر اندازد                           شبی به ساحل این چشمهای دریایی

نیامدی و ز هجران و فرقتت خون شد                           دل تمامی آلاله های صحرایی

به لحظه لحظه ی این چشمهای دریایی                          دلم گواهی آن می دهد که می آیی

ابتدا سلام

به نام دوست

منت خدای را عز و جل

که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت

هر نفسی که فرو می رود

ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات

پس در هرنفس دو نعمت موجود است و برهر نعمت شکری واجب .

دعا براي سلامتي حضرت حجة بن الحسن العسكري (عج الله تعالي فرجه الشريف)

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في كل ساعة

وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسكنه أرضك طوعا و تمتعه فيها طويلا