کسی به فکر شما نیست، راست میگویم
دعا برای تو بازیست، راست میگویم
درون سینه ما عشق یخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
کسیکه با تو بماند به جانت آقا نیست
برا ی آمدن این جمعه هم مهیا نیست
غـــدیر، کـــربلای عوام بود و کربـــــــلا، غـــدیر خواص!
در غـــدیر با آنکه بیعت گرفته شد "جفا" شد
در کربـــلا با آنکه بیعت برداشته شد "وفا" ماند
یادداشت اول
الهی، وفّقنا لما تحبّ و ترضی : موفق دار ما را برای آنچه تو می پسندی و تو بدان رضایت داری
چه دعای عاشقانه ای ... به خدا بگیم که تو بخواه ، تو راضی باش ، تو کیف کن... انگار که ما خوشحالیم!
می گن خیلی وقت ها ، زاویه ی نگاه آدم ها باعث میشه نتیجه ای که از مشاهداتشون میگیرن تعییر کنه ؛ همون حکایت شستن چشم ها و جور دیگه نگاه کردن! اما شاید تا به حال حواسمون نبوده باشه که تعریف های ما از هر مفهوم و هر پدیده ای که می بینیم و می شناسیم ، در اون نتیجه و برداشت موثره !
شما یادتون نمیاد... اون روزی که پدرمون رو از آسمون به زمین فرستادن و باقی سرنوشت بنی آدم رو با این خاک سرشتن ، قضیه فقط یه سیب نبود! گاهی وقت ها سیب ها بهانه ان ... شاید اصلا از همون اول قرار بود آدم ، در آتش تمنا حسابی پخته بشه تا یه روز ظهر ، مرگ براش بشه عین عشقبازی ... رفتن ، براش عین رسیدن باشه ...
الا که راز خدایی ، خدا کند که بیایی
تو نور غیب نمایی ، خدا کند که بیایی
شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید
سرآید و تو برآیی ، خدا کند که بیایی ... (ادامه مطلب)
---«الیس الصبح بقریب؟؟؟»---