فرقه شیخیه

مذهب انحرافی شیخیه در قرن 13ه.ق بوجود آمد.

سلسله جنبان شیخیگری و پدر  این فرقه ، شیخ احمد احسایی بود که در زمان فتحعلی شاه در کربلا به منبر می رفت .

شیخ احمد از طرفی دلبسته ی تشیع بود و از طرفی به فلسفه ی یونان گرایش داشت و حرف های فهمیده و نفهمیده ی ارسطو و افلاطون را بی چون و چرا قبول میکرد . او هم در فلسفه و هم در تشیع ، راه اغراق را می رفت و رد پای تفکرات صوفی و اسماعیلی را به وضوح در سخنان خود جلوه گرمی ساخت .
او در تلفیق فلسفه  و تشیع ، پای تأویل را تا حدی که می شد و می توانست باز کرد و در فلسفه شیعی و یا تشیع فلسفی طرحی نو در انداخت. برای مثال میگفت : علل اربعه ی افلاطون را باید به تأویل برد که نتیجه اش این میشود : علل اربعه ، همان آفریده شدن امامان ما می باشند . و در تفسیر آن می افزود : آفریننده ی این جهان امامان بوده اند ، روزی دهنده و گرداننده نیز آنها هستند و خداوند رشته ی کارها را بدست آنان سپرده است.
به واقع ریشه های تحریف در قائمیت و موعود سازی ، در کلمات سلسله جنبان این قبیله به راحتی دیده می شود .

به مطلب قبل اضافه کنید افاضات دیگر شیخ را درباره ی حلول امام در بدن شیخ دیگر: این تن های ما نیز از امامان است ؛ از این رو هرگاه امامی بخواهد درون بدن یک نفر حلول نماید ، امری شدنی است و امامان می توانند در صورتی که شرایط یک نفر مساعد باشد در جسم او حلول نمایند . و دلیل خود را این گونه ارائه می دهد : از این راه بود که امیرالمؤمنین توانست در یک شب ، در چهل محل مختلف حضور یابد و در یک زمان مهمان شود .
کج فهمی های فلسفی احسایی کارخودش را کرد و اسلامی شیخی بنیان نهاد و او ادعایش را این گونه ثابت کرد :
امام غایب دارای دو جنبه است ، جنبه ی حقیقت او که روح اوست ، همیشه ثابت است ، اما صورت و حجاب او که همان جسم عنصری باشد همواره در حال تغییر است . از این رو هر کس که به مقام شیعه ی کامل برسد ، می تواند قابلیت آن را داشته باشد که جسمش محل حلول حقیقت و روح امام غایب باشد .
بستر سازی برای معرفی موعود تمام شد ، فقط به یک نفر نیاز بود تا امام زمان بدلی در وجود او حلول کند و منتظران را از غم هجران رهایی بخشد ؛ همچنین کمی دل و جرأت تا تمام علائم روایی را انکار کند و آنچه را طبق احادیث قطعی و متواتر در کتب شیعه و اهل سنت آمده است ، موهوم بخواند ؛ که این همه رو ودل و جرأت هم موجود است!

 

برگرفته از کتاب چهار مقاله در زمینه بهاییت
 
ادامه دارد.....