هشام در کوچه های حیره(1) قدم میزند،قرار او در اینجاست،مشتاق و بیتاب. این بار من از او سوال میکنم!

اشتیاق دیدار ، او را از خود بیخود کرده ، راه می رود و به موفقیت و پیروزیش بر امام صادق رئیس مکتب تشیع می اندیشد. او در تمام مجالس با زبانی فصیح بر مخالفینش غلبه کرده، اما در این دوبار که به محضر امام صادق رسیده تا با او گفتگو کند و او را مغلوب نماید،دست خالی از محضرش برگشته.این دوبار عمویش که از شاگردان امام بود، او را خدمت ایشان برده و هشام در فکر پیروزی بوده،اما هر بار در جواب هر دو سوال امام درمانده و بی جواب مانده.

اما امروز... او به پیروزیش می اندیشد . قرار او با امام اینجاست، کوچه های حیره. سوال آماده است و اشتیاق هشام بی پایان...

در این حال صدای پای اسبی میاید،آری حتما او جعفربن محمد است. او نزدیک میشود و هشام تنها به فکر پیروزی.

ناگهان سر بلند میکند، نگاه ملکوتی و مهرآمیز امام او را در جایش میخکوب میکند. قدرت کلام از او گرفته میشود.تنها به چهره محبت آمیز و نگاه مهربان امام خیره میشود و این بار حتی قدرت بیان یک جمله هم ندارد! در مقابل هیبت و ابهت امام خاموش می ماند. نور ولایت بر قلب و دیده و تمام وجودش می تابد.

آری! آن دو بار منطق امام اورا مغلوب نموده است و این بار نگاه ملکوتی اش...

اندکی بعد او تنها صدای پای اسب را می شنود که دور میشود، در حالی که او هیچ نگفت و مجذوب گرمای نگاه امام گشت.

از آن پس هشام از شاگردان امام و از فصحا و بلغای مکتب شیعه می شود. از حقوق امامت و ولایت دفاع میکند و دست دشمنان را در مبارزه و مناظره می بندد. بعدها او خود میگوید: " من این قدرت مناظره و نفوذ کلام را از آن یک نگاه ملکوتی داشتم"

اینک ای مولای مهربان ...

ما در کوچه های غیبت، هرجا که بویی از شما به مشام میرسد و هرجا که نامی از شماست، سر بر دیوار غیبت میگذاریم و با اشتیاق تمام ، نه برای مناظره بلکه برای آن نگاه ملکوتی که وجودمان را مالامال از نور ولایت گرداند،.در این کوچه های تنهایی به دنبال شما بازمانده خاندان جعفری هستیم و از جان و دل میخوانیم " مَتی نَرِدُ مَناهِلَکَ الرّویهَ فَنَروی- کی می شود که بر سرچشمه های پرآب شما دست یابیم و سیراب شویم"

ای موعود، ما یقین داریم که: " ان وعدالله حق"

من ظلمتم و تو نور، ای حق یقین           گمراه منم، تو معنی دین مبین

ای ابر! ببار، تشنگی ما را کشت           ای مهدی ما و معنی "ماء معین"

۱. نام مکانی در عراق