شکوای سبز
(یعقوب(ع) بوی حضور یوسف را استشمام می کرد,می دانست که او زنده است اما دسترسی به او نداشت,در حسرت فراق او می نالید و از جانب دیگر شماتت می شد که تو در گمراهی قدیم هستی,خبری از یوسف نیست,چرا خودت را به هلاکت می افکنی؟و یعقوب محزون می فرمود:حزن و اندوهم را به خدلوند شکوه می کنم ... و با امید به دیدار یوسف(ع) به فرزندانش پیشنهاد کرد به دنبال یافتن یوسف(ع) و برادرش بروید...)1
و تو ای ذخیره الهی بین بندگان و سرزمینهای او و ای واسطه و پیوند بین آسمان و زمین2
همچو یعقوب همه دیده به ره دوخته ایم چون که روی مه تو یوسف کنعان من است
پدر گرامیتان در سفارشات و وصایای خویش به شما فرمودند:
(فرزندم قلبهای اهل طلعت و اخلاص مانند پرندگانی که به سوی لانه هایشان می روند به سوی تو پر میکشند.آن شیعیان گروهی هستند که به ظاهر در جامعه در ذلت و مسکنت هستند اما نزد خداوند,نیکان و عزیزان اویند).3
عطر وجودت را محبان تو,در همه جا,در مکه,در منا,در عرفات,در بقیع,در کربلا,در نجف و سامرا و در همه اکناف عالم... استشمام می کنند.اما از وصال تو نشانی نیست,روزهای جمعه و در هر عیدی به یاد تو ندبه و مویه می کنند.اما عصرهای جمعه با دلی گرفته و روحیه ای ملول باز هم به امید جمعه ای دیگر چشم انتظار تواند.
به خداوند شکوه می بریم:
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبة ولینا و کثرة عدونا...
خداوندا به تو بخاطر از دست دادن پیامبرمان-که صلوات تو بر او و آل او باد- و از غیبت ولی ما و زیادی دشمنانمان و شدت فتنه ها بر علیه ما....شکایت می کنیم4
و همنوا با جد بزرگوارتان امام باقر(ع) به پیشگاه با عظمت حق عرضه میداریم:
(خدایا از نبودن پیامبرمان و غیبت ولیمان و سختی دوران و وقوع فتنه ها و غلبه دشمنان و زیادی دشمنانمان و کمی تعدادمان به تو شکوه می آوریم)5
و چرا شکایت و ناله نکنیم که قرن هاست.شیعیان ایتام آل محمدند.
از دوری امام و رهبرمان,روزهای عید و شادی ما هم آمیخته با غمی طولانی و جانکاه است.
باید ز هجر یوسف زهرا گریستن هر روز سر نهاده به صحرا گریستن
ای یوسف زمانه بیا حال ما ببین از تو نظاره کردن و از ما گریستن
پی نوشت ها:
1.آیات 86 تا 89 سوره یوسف
2.مفاتیح الجنان,دعای ندبه
3.بحار الانوار,جلد 52,صفحه 35
4.مفاتیح الجنان,دعای افتتاح
5.ربیع الانام فی ادعیه خیر الانام صفحه 91 در دعای قنوت امام باقر(ع)