لغات، كلمات، واژگان!

گاهي وسيله­ ارتباط؛ گاهي خطرناك­تر از سلاح هاي جنگي؛

گاهي ملعبه­ اي بي­ فايده و گاهي جرقه ­اي در خلق ايده ­اي بي­ نظير؛

دنيايي پررمز و راز كه هر روز دريچه ­اي به دنياي مفاهيمي تازه ­تر مي­گشايد؛

شايد هر روز و هر لحظه از اين كلمات، انواع و اقسام استفاده­ ها را بكنيم؛ اما كم­تر شده كه از درياي معانيشان جرعه­ اي آب بنوشيم؛ گاهي ساده از كنارشان مي­گذريم، غافل از آن­كه در پس اين سادگي، دنيايي از معاني نهفته است.

يكي از اين كلمات كه شايد در همين متون بارها  از آن استفاده كرده­ ايم، كلمه­ ي «ربط» است. از كلمه­ ي ربط معاني بستن، گره زدن، محكم كردن، متصل شدن، پيوند زدن، مداومت و مواظبت كردن به دست مي ­آيد.
گويا اين كلمه بار سنگيني را به دوش مي­كشد و وظيفه دارد مفاهيم بزرگي را منتقل سازد. 

بي­ شك، بارها و بارها معناي ظريف اين كلمه را چشيده و ديده ­ايد:

در پيوندي قلبي ميان شما و مادرتان؛
در نگاه كبوتري كه بر دهان جوجه ­هايش غذا مي­گذارد؛
در اين دنياي ارتباطات؛
در سكوت پر تلاطمِ مرگ عزيزي، در ميان هياهوي گريه­ بازماندگان؛

و در لا به­ لاي كلمات وحی:

 يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا...

﴿ اي اهل ايمان صبر پيشه سازيد و يك­ديگر را به صبر سفارش كنيد و مرابطه نماييد...﴾

ائمه، چه زيبا معاني ژرف اين واژه را صرف مي­كنند! مرابطه يعني ايجاد پيوند، پيوند محبت، پيوند اطاعت با امام منتظَر. اي اهل ايمان! صبور باشيد و همديگر را به صبر سفارش كنيد و در اين غوغاي غيبت، در پيوند با امام­ زمانتان مداومت كنيد و معاني ربط را صادق سازيد؛ ريسمانِ ولايت را گره بزنيد؛ محكم كنيد؛ بر آن مداومت كنيد و مواظبش باشيد. 



در اين ولوله­ آخرالزمان و حربه­ هاي مختلف دين­ گريزي و شب­هاي غفلت از مولا و در اين سال­هاي سكوت كه دين داري به مثال نگه داشتنِ آتش در كف دست است، خداوند براي اهل ايمانش يك رهنمود مهم گذاشته است:

مرابطه با امام منتظر!

و امروز، در عصر ِآشوب و غوغا كه انسانِ با ايمان، به سرعت يك چشم بر هم زدن، ايمان از كَفَش مي­رود، يگانه طريق نجات اين است:

مواظبت و مداومت در توسّل و توجّه به امام­ عصر عليه ­السلام!

مبادا كه روزي و شبي بي­ ياد ِآن حضرت بگذرد!

نكند لحظات عمرمان در فراق آن عزيز، سپري شود كه شيطان مدام درصدد است تا رشته­ مرابطه با امام زمان عليه­ السلام را بگسلد.

يك چشم زدن غافل از آن شاه نباشيد                شايد كه  نگاهي كند، آگاه نباشيد