روز شمار غدیر (13)
17 اسفند سال دهم هجری شمسی
5 مارس سال 632 میلادی
مکه همچنان پذیرای میهمان عزیز خویش است و میهمان بزرگ در بیم و اندیشه رسالتی که بر گردن دارد. از سویی باید اعمال حج را مو به مو به انجام رساند و مسلمانان را با مناسک حج آشنا کند و از سویی دیگر،به بزرگترین و حساس ترین تکلیف خود در این سفر جامه عمل بپوشاند.
چه چیز رسول خدا(ص) را این چنین اندیشناک کرده است؟مگر از چه جیزی بیم دارد که این چنین از فرجام پیروان خود احساس خطر می کند؟ نیک بنگریم و در لابه لای خیل همراهان او بگردیم تا دریابیم که کدام اندیشه پیامبر(ص)را می آزارد؟
میدانیم که حضرتش به هنگام خروج از مدینه به قصد مکه بیش از شصت قربانی به همراه داشت و کسانی نیز در قافله بودند که با خود قربانی به مکه آورده بودند. به فرمان پیامبر(ص)، این گروه باید پس از انجام اعمال خود در مکه، تا سر بریدن قربانی در منا به حال احرام باقی می ماندند، اما تکلیف آنان که با خود قربانی نیاورده بودندنیز روشن بود. آنان می بایست بعد از سعی صفا و مروه از احرام خارج می شدند و برای عزیمت به عرفات دوباره احرام می بستند. این وظیفه و تکلیف آنان بود که پیامبر(ص) به آنان ابلاغ فرموده بودند.
دریغا...
بودند منافقانی که علیرغم تاکید پیامبرشان، جاهلانه در احرام ماندند! آنان در پاسخ اعتراضات گفتند: (روا نیست پیامبرمان در احرام باشد و ما به کارهایی مشغول شویم که با خروج از احرام بر ما حلال شده است.) تو گویی این منافقان کوردل بیش از پیامبر خدا، از دین و تکلیف خبر داشتند!